برچسب: گروس عبدالملکیان
-
آدم بـرفی
به شـانه ام زده ای که تنـهائـی ام را تکانده باشـی ! بـه چه دلخوش کرده ای ؟! تـکاندن بـرف از شـانه های آدم بـــرفی ؟!
-
قصـــه ای برای نخوابیدن . . .
. گـرگ شنـگول را خورده اسـت گـرگ مـنگول را تــکه تــکه مـیکند . . . بـلند شو پــسرم! ایـن قصـه بـــرای نــخوابیدن اسـت!
-
قفــلهــای گمشــده
. کلیــدهــای گمشــده، روزی پیــدا خــواهنــد شــد! بــا قفــلهــای گمشــده چــه کنیــم؟!
-
غـم انگـیـز…
. … و داسـتان غــم انـگیزی اسـت، دســتی که داس را بـرداشـت هــمــان دسـتی اسـت کـه یــک روز، در خـواب هـای مزرعه گـندم کـاشـت.
-
پـــــرواز
. پــــرواز هـم دیـگر رویـای آن پــرنـده نـبود دانـه دانـه پـــرهـایـش را چـید تـا بر ایـن بـالـش خـــواب دیـگری ببیند!